یاتماز حسینین(ع) بیرقی...!
وزیر محترم ورزش، دستور اکید صادر کرده است که اتفاقاتی که روز جمعه 25 اردیبهشت در ورزشگاه یادگار امام(ره) تبریز افتاده است، مورد بررسی همه جانبه قرار گیرد و موضوع از ابعاد مختلف بررسی شود تا مشخص گردد ریشه و مقصران احتمالی این ماجرا چیست و چه کسانی هستند؟ دستوری که باید هم صادر می شد و مهمتر از آن اینکه این دستور از سوی مخاطبان مستقیم باید جدی گرفته شود و تا رسیدن به ریشه و اساس مسائل ادامه پیدا کند. مسلم است تا قبل از این بررسیهای دقیق و همه جانبه و از نزدیک نمیتوان به خوبی و قاطع درباره آنچه در روز ذکر شده در ورزشگاه شهر تبریز اتفاق افتاده اظهار نظر کرد و بگیر و ببند راه انداخت و کسی را و یا کسانی را متهم کرد و... الخ. که خود این مسئله به پیچیدهتر شدن مسئله و عدم وضوح ریشه اتفاقات دامن میزند. ما هم در این مقال قصد این کار را نداریم به این دلیل خیلی ساده که چون صلاحیتش را نداریم. نه در روز اتفاق در ورزشگاه بودهایم و نه کسی به ما ماموریتی داده است در این باره تحقیق کنیم، اما براساس شغل و وظیفهای که به عهده داریم و توقعی که خوانندگان محترم از این مجله قدیمی دارند، در این باره چند سطری را در این صفحه و ستون قلمی میکنیم، ضمن اینکه ما در پوشش مسابقه و اتفاقات حاشیهای آن در شماره قبل در حد توان تلاش کردیم.
به گمان ما ماجرای ورزشگاه تبریز از دو بعد فنی و حاشیهای قابل بررسی است. بعد فنی آن برمیگردد به اول بازی تا زمان به ثمر رسیدن گل سوم تیم نفت (دقیقه 81) در این باره باید بررسی کرد و کارشناسی تحلیل کرد که چه شد تیم تراکتور ابتدا بازی باخته را (1-0) به پیروزی (1-3) تبدیل کرد و چه شد که تیم نفت ظرف 5 دقیقه (از دقیقه 77 تا 81) از تراکتورسازی که با آن نتیجه بدون توجه به نتیجه مدعیان دیگر بهویژه سپاهان قهرمان بود، دو گل خورد و بازی برده را به تساوی (3-3) تبدیل کرد؟ باید پرسید و تحلیل کرد چرا بازیکنی با تجربه و ملیپوش که از حالا به بعد بازوبند کاپیتنی تیم ملی ایران را به بازو خواهد بست، یعنی آندره تیموریان، باید دو دقیقه بعد از به ثمر رسیدن گل سوم تراکتور و مسجل شدن پیروزی و قهرمانی تیم تبریزی کاری میکند و حرفی میزند که با کارت قرمز داور مسابقه مواجه میشود؟ باید بررسی کرد آیا اصلا این اخراج و قضاوت داور صحیح بوده و عجولانه نبوده است یا داور مسابقه - که از داوران مطرح و بینالمللی و در عین حال قاطع کشورمان است - برخورد قانونی و بایسته کرد و اگر بوده، آندرانیک سوال قبلی که مطرح کردیم پاسخ دهد.
از آقای تونی اولیویرا که بعد از ملحق شدنش به تراکتور در اواسط مسابقات، تراکتور در لیگ بسیار کوبنده و موفق ظاهر شد و (اینجا باید حتما گفت که) روندی را که در تراکتورسازی با رسول خطیبی آغاز شده بود (تیمی جوان، خوش ترکیب و گلزن) در دوران او هم ادامه یافت، باید بپرسیم چه شد که تیمش ظرف 5 دقیقه همه چیز را از دست داد؟ (این سوالی بود که پرویز مظلومی هم بعد از دربی سال 90 (2-3) که ظرف 7 دقیقه پرسپولیس بازی باخته را (2-0) به (2-3) تبدیل کرد، باید میداد، و البته هنوز نداده است!) پاسخ این مربی و مربیان به این سوالات حداقل حسن و مزیتش این است که درباره این دقایق طوفانی که تیم برنده «هنگ» میکند و تیم بازنده از غیرممکن، ممکن میسازد و ناگهان همه چیز تغییر میکند بحث علمی و کارشناسانه میشود و...
در بعد فنی قضیه به این مسائل و مسائل نظیر آن باید پرداخت و پاسخ داد.
اما در بعد حاشیهای ماجرا قضیه فرق میکند و سوالات متعددی و افراد زیادی - چه حقیقی و چه حقوقی - باید مورد سوال واقع شوند و جوابهای آن را شنید این که بخواهیم تقصیر را گردن پسر اولیویرا بیندازیم و همه چیز را تمام شده بدانیم و مقصران اصلی را فراری دهیم، به هیچ وجه کار پسندیده، عاقلانه و ملی نیست. پسر اولیویرا که پرتغالی است اگر هم حرفی زده و پیامی را به پدرش روی نیمکت فرستاده، آن پیام را حتما از فردی مثلا موثق شنیده که آن قدر به او اعتماد داشته و... که بلافاصله باور کرده و پیام غلط (2-2 اصفهان) را به گوش پدرش رسانده است. او به صحت این حرف که از زبان یک غیر پرتغالی و مثلا ایرانی شنیده باور داشته وگرنه او که قصد خیانت و فریب پدرش را نداشته است. این که میگوییم از زبان یک غیر پرتغالی، منظورمان این است که این آدم چون پرتغالی است نمیتوانسته از طریق رادیو و دیگر وسایل ارتباط جمعی - که میگویند در آن دقایق قطع بوده است و به فرض هم که قطع نبوده - از نتیجه بازی اصفهان خبردار شود، تازه اگر خبردار میشد، حتما میفهمید بازی به نفع سپاهان است! و... بنابراین انداختن تقصیر به گردن پسر اولیویرا و این که او بوده که پدر را فریب داده و هشتاد هزار تماشاگر «مچل» خبر یک خارجی بوده است، حرفی کاملا بیربط است، هر چند که باید در جای خود بررسی شود اما همه چیز را در این نکته دیدن، جزء همان آدرسهای غلط و تحلیلهای عوضی است که این مجله و این قلم به خاطر رواجش در رسانههای ورزشی در نزد برخی به اصطلاح کارشناسان، بارها نالیده است.
از سوی دیگر گفتیم بعد فنی قضیه هم بررسی شود. هیچ بعید نیست کسانی که تا یک مربی ایرانی تراکتورسازی اخراج میشود، میدوند و میروند و اولیویرا را از پرتغال میآورند و حتما هم فقط برای رضای خدا و شادی دل هواداران تراکتورسازی این کار را مفت و مجانی انجام نمیدهند - بخواهند با راه انداختن هیاهو، اشتباهات فنی این مربی را - که بر لیاقتهایش در سطرهای بالا تاکید کردیم - لاپوشانی کرده و در شلوغی گم کنند تا خشم هواداران تیم تبریزی باعث نشود این «طعمه» و پیامدهای مثبت مالی آن و پورسانتها و... برای همیشه از دستشان خارج شود! تاکید میکنیم باید بعد فنی ماجرا بررسی شود، چه اگر در آن دقایق (1-3) کادر فنی تراکتورسازی، هشیارانهتر عمل میکرد، این اتفاقات هم نمیافتاد در آن دقایق، خبری از شایعه 2-2 در بازی اصفهان و خبر پسر اولیویرا و قطع اینترنت و... در میان نبود. در واقع علت اصلی ماجرا را و آنچه بستر را برای حاشیهسازان و جریانات مخرب و ضد تراکتورسازی و قهرمانی این تیم فراهم آورده باید در ابعاد فنی ماجرا جستجو کرد.
بازگردیم به بحث علتهای غیر فنی. باید بررسی کرد چه کسی آن خبر دروغ (2-2 اصفهان) را به پسر اولیویرا و همچنین دیگر تماشاچیها داد. ما میدانیم این تنها اولیویرا نبود، که فکر میکرد (به خاطر دریافت خبر غلط) بازی اصفهان 2-2 است، بلکه خیلی از تماشاگران حاضر در استادیوم هم این خبر دروغ را شنیده و باور کرده بودند. بنابراین در اینجا ردپای آدمهای موثق و مورد اعتماد که تا حالا نقاب طرفداری از تیم تراکتورسازی را بر چهره زده و چنان «تراختور، تراختور» کرده که از پسر اولیویرا گرفته تا تماشاگران پر و پا قرص تبریزی آنها را افرادی موفق و قابل اعتماد میپنداشتند دیده میشود... کسانی که اگر فرض ما صحیح باشد معلوم میشود، دوست و طرفدار تراکتور نبوده، به این کار وانمود میکردند تا در فرصت مناسب، این تیم و احساسات هواداران را قربانی توطئهای کثیف کنند و از آنها در جهت اهداف و خیالات غیرفوتبالی خود سوءاستفاده کنند... باید پیگیری کرد، این افراد که طرفداران تراکتور آنقدر به آنها اعتماد داشتند که خبر دروغ آنها را باور کرده، چه کسانی هستند و با چه نیتی این کار را انجام دادهاند؟!... این مهمترین نکتهای است که باید بر همگان به خصوص طرفداران تراکتورسازی و به ویژه مدیران تیم تبریزی روشن شود تا در آینده زحمات یکساله آنان، تلاش و احساساتی که هواداران پرشور و دوست داشتنی این تیم ریشهدار فوتبال ایران روی سکوها انجام میدهند، به خاطر اهداف شوم مشتی سوءاستفادهچی و فرصتطلب که «شعور» مردم قهرمان تبریز و آذربایجان را به بازی گرفته و تیم محبوب آنها را «طعمه» اهداف غیرورزشی خود قرار داده به آسانی بر باد نرود! و... نکته آخر این که تاریخ ما- بدون اغراق و تعارف، و این را به عنوان یک شاگرد رشته تاریخ عرض میکنیم - از قهرمانی و افتخارات بزرگ مردم خطه آذربایجان در عرصههای مخلتف بسیار بسیار در برگهای زرین دفتر خود ثبت کرده است، قهرمانیای که از شعور، غیرت، ایمان و وطندوستی این مردم سرفراز حکایت دارد اینجا دیار قهرمانان و عالمان و ادیبان بزرگ تاریخ است، اینجا سرزمین ستارخان و باقرخان است. اینجا وطن شهریار و علامه طباطبائی آن مفسر بزرگ قرآن است اینجا سرزمین شهیدان و شهید باکریها است... و نیازی نیست که همچو من در اینباره قلمفرسایی کند این واقعیتی است که چون آفتاب تابان بر خودی و بیگانه روشن و غیرقابل تردید است. این مردم و این بار نمایندگان آنها در صحنه ورزش بار دیگر شعور و فهم و قوه تشخیص خود را به رخ کشاندند، آنان که در طول تاریخ تا امروز افتخارات بزرگ خود و پیشینیان خود خلق کردهاند و در اینباره کمبودی ندارند که بخواهند با قهرمانی در فوتبال آن را جبران کنند با بزرگواری، جفایی را که برخی دوستنماها در حق آنها و تیم محبوبشان کردند، بخشیدند. تردید نداشته باشید اینها همان مردمانی هستند که هیچگاه هویت دینی خود را با هیچچیز دیگری معاوضه نکردهاند و منطق شان همواره این بوده است:
یلیاتار، طوفان یاتار یاتماز حسینین بیرقی
نظرات شما عزیزان: